جدول جو
جدول جو

معنی مغلوب شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مغلوب شدن
کالیدن شکست خوردن شکست یافتن شکست خوردن
تصویری از مغلوب شدن
تصویر مغلوب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
مغلوب شدن
شکست خوردن، مقهور شدن، منهزم شدن، منکوب شدن، بازنده شدن، باختن
متضاد: پیروزشدن، تسلیم شدن، مجاب شدن
متضاد: غالب آمدن، غالب شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مغلوب گشتن
تصویر مغلوب گشتن
کالیدن شکست خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منصوب شدن
تصویر منصوب شدن
برپا شدن، گمارده شدن بر پا شدن، گماشته شدن بشغلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منکوب شدن
تصویر منکوب شدن
مغلوب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفلوج شدن
تصویر مفلوج شدن
لسیدن خرمنج گشتن به بیماری فالج مبتلی شدن فالج زده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغرور شدن
تصویر مغرور شدن
فریب خوردن، خود خواه شدن گول خوردن فریفته شدن: (اگر صاحب طرفی از همسایگان مملکت بکمال حلم و وفور کم آزاری این خسرو نوشیروان معدلت مغرور شود) (المجم. چا. دانشگاه. 14)، متکبر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغشوش شدن
تصویر مغشوش شدن
آشفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغلوب آمدن
تصویر مغلوب آمدن
کالیدن شکست خوردن مغلوب شدن: (هر که قدم تعدی فراتر نهد و پیکار او را متصدی شود منکوب و مغلوب آید) (مرزبان نامه. تهران. چا 93: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغلوب کردن
تصویر مغلوب کردن
شکست دادن پیروز گشتن شکست دادن چیره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندوب شدن
تصویر مندوب شدن
انتخاب شدن برای اجرای مهمی: (من بنده بدان رسالت مندوب ... شدم) (نفثه المصدور. چا. یز. 31- 30)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معیوب شدن
تصویر معیوب شدن
آکدار شدن دارای عیب و نقص شدن عیب ناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصلوب شدن
تصویر مصلوب شدن
بدار آویختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرعوب شدن
تصویر مرعوب شدن
شکوهیدن ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محسوب شدن
تصویر محسوب شدن
بشمار آورده شدن بحساب درآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلوط شدن
تصویر مخلوط شدن
ها رفتن گت شدن (گویش افغانی) اندر آمیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخلوع شدن
تصویر مخلوع شدن
مخلوع گشتن: بر کنار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محجوب شدن
تصویر محجوب شدن
محجوب گشتن: پنهان شدن رو نشان ندادن پنهان شدن پوشیدن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
دانسته شدن شناخته شدن آشکار شدن دانسته شدن شناخته گردیدن: و چون بدین مقدمه احتیاج ارباب فضل بعلم عروض معلوم شد، آشکار شدن و اضح گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروب شدن
تصویر مشروب شدن
((~. شُ دَ))
آبیاری شدن
فرهنگ فارسی معین
غضب شدن، مورد غضب قرار گرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
Enthralled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
envoûté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
büyülenmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
terpesona
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
मोहित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
rapito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
encantado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
cautivado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
betoverd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
зачарований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
очарованный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
oczarowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
hingerissen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مسلوب شده
تصویر مسلوب شده
매료된
دیکشنری فارسی به کره ای